In the name of Allah
ART
havoc is your eternal architecture
chaos , of your discipline , is a picture
a bit of your heavenly art , O LOVE
frankly , is the cosmos structure
by : persian hoopoe
11 June, 2006
هوالجمیل
مردی که دلش مدینۀ فاضله بود
تقدیم به یوسف گمگشتۀ ایران و لبنان
۱
تنها نه مسیحا نفس لبنانی
آئینۀ صلح و وحدت ادیانی
هر قرن یکی چون تو نزاید مادر
افسوس که عمریست تو در زندانی
۲
افتاده به چاه کینه ، ماه بدرم
ماهی که به یُمن عشق او پر قدرم
هرکس غم تلخی به جهان دارد و من
نالان ز غم امام موسی صدرم
۳
مانند علی شجاع و پر حوصله بود
در فکر و عمل ناجی این قافله بود
افسوس که با مکر عدو ، شد مفقود
مردی که دلش مدینۀ فاضله بود
۴
زان دم که اسیر حیله ای شوم شدیم
بر هجر و شکیب و غصه محکوم شدیم
ای ساقی باغ صلح و وحدت ، افسوس
در فصل شکوفه از تو محروم شدیم
۵
تا نغمۀ وحدت و ولا سر دادی
بر تشنه لبان دهر ، کوثر دادی
ای روح بزرگ عشق ، بر بام جهان
افکار بلند شیعه را پر دادی
۶
اوهام و خرافه را زدودی از دین
هموار نمودی ره ایمان و یقین
پیغام محمد و مسیح و موسی
آئینه صفت ، عرضه نمودی به زمین
۷
شمشیر علی به دست لبنان دادی
بر له شدگان جرات جولان دادی
بر قلۀ باور جهان بنشستند
آنان که تو بر باورشان ، جان دادی
۸
قبل از تو مجال و حال پرواز نبود
چون راه قفس ز شش جهت، باز نبود
تو سقف قفس را به سما بردی ، آه
کاری که تو کردی کم از اعجاز نبود
۹
قبل از تو میان فرقه ها، جنگی بود
هر نام برای دیگری ننگی بود
با نام تو دشمنان برادر گشتند
نام تو عجب نام گرانسنگی بود
۱۰
اسطورۀ واقعی مصون از عدم است
قدر تو فراتر از شهود قلم است
هرچند بسی از تو نگفتند ، ولی
دربارۀ تو هرچه بگویند کم است
قم - هدهد - 6 / 6 / 1385
سردار رشید اسلام شهید محمد جواد کاویانی
شهید محمد جواد کاویانی فرزند مرحوم حاج نعمتالله در سال 1338 در شهر زرقان فارس در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود و تحصیلات مقدماتی و متوسطه خود را در زرقان و شیراز به پایان رسانید. در طول دوران مبارزه علیه رژیم ستمشاهی فعالیتی چشمگیر و مؤثر و پرشور داشت و علاوه بر حضور در تظاهراتها و قیامهای مردمی در شیراز و زرقان ، به نوشتن پارچه و شعارهای انقلابی روی دیوارها می پرداخت و با توجه به خط بسیار زیبا و ذوق فراوان در گرافیک و طراحی ، نوشته هایش بسیار مؤثر و راهگشا بودند. نکتهء مهم دیگر انتخاب شعارها و پیامهای مناسب و کوبنده و اصیل بود که از ذهن خلاق و تسلط او بر آیات و احادیث و روایات و گفتارهای بزرگان سرچشمه میگرفت و هر حرف و پیامی را به زینت هنر نمی آراست. اکثر مغازه ها و مساجد و تکایا در آن زمان، پارچه هائی که توسط او نوشته میشد بر سر در خود نصب میکردند و کمتر جائی پیدا میشد که نوشته ای چشم نواز از او در معرض دید مردم نباشد. او برای هنر خویش ارزش قائل بود و به این وسیله میکوشید پیامهای مهجور اهلبیت را به میان مردم بیاورد و این رسالت را به خوبی در آن زمان انجام داد و تأثیری شگرف بر تحولات فکری جامعه گذاشت. در اصل تأثیر هنر و مجاهدتهای او به قدری بود که هر بیننده ای سریعاً جذب نوشته هایش میشد و شهر نیز بخاطر هنرمندی متعهدانهء او همیشه حالتی عاشورائی و انقلابی داشت. او در هر کاری خوش سلیقه و صاحبنظر و گره گشا بود و همیشه با برنامه های بسیار جالب و حساب شده و منطقی مشکلات موجود را حل میکرد.
فعالیتهای فرهنگی او در دوران تثبیت انقلاب و شروع جنگ تحمیلی نیز ادامه یافت و از این بابت او الهام بخش دیگران بود.در تشکیل کمیته انقلاب و سپاه و جهاد و بسیج نقشی مؤثر داشت و خود را با تمام وجود وقف انقلاب نوپای اسلامی کرده بود. بدون چشمداشت و مزد و منت شبانه روز کار میکرد و بجز برای ادای نماز اول وقت دست از کار نمی کشید و در هر صحنه ای که به وجود او نیاز بود بی چون و چرا حضور می یافت. لطافت روح و طبع ، خوشفکری ، بی توقعی و خستگی ناپذیری اورا بصورت الگوئی اسطوره ای در بین بچه ها در آورده بود.
حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب بزرگترین دغدغه فکری او بود و به همین خاطر با ایجاد گروههای سرود و نمایش و برپائی جلسات قرائت قرآن و نهج البلاغه و در هر فرصتی به تبیین آرمانهای امام راحل (ره) می پرداخت و به شبهات و سؤالات، پاسخهای درست و حسابی می داد. خیلی از وقتها که بچه ها از نگهبانی و مأموریتهای محوله برمیگشتند چای و وسائل رفاهی برای آنها تهیه میکرد و با خوشروئی و خوش زبانی ، خستگی و نگرانی را ازچهره آنها می زدود و آنها را به آینده ای آفتابی امیدوارتر میکرد و با طرح سؤالات اساسی و پاسخ دادن به آنها، به تحکیم سنگرهای ایدئولوژیک می پرداخت. جهاد فکری او در آن دوران که افکار انحرافی در حال شیوع و گسترش بود بارزترین خصیصهء شخصیتی او بشمار می آید.
با آغاز جنگ تحمیلی فعالیتهای او بیشتر و مؤثرتر شد. در تمام صحنه ها حضوری چشمگیر داشت و شبانه روز برای ساماندهی امور جنگ زدگان و پشتیبانی جبهه تلاش میکرد. او مثل شمعی عاشقانه می سوخت و به قلب دیگران گرما و روشنی می بخشید.
شهید کاویانی اگرچه کارهای مهمی را در پشت جبهه مدیریت و اجرا میکرد ولی هیچ چیز مثل حضور در جبهه ها نمی توانست روح بیقرار او را آرام کند و لذا راهی خطوط نبرد شد و به سنگرسازان بی سنگر پیوست و در عملیات فتح المبین شرکت کرد.
عملیات فتح المبین در تاریخ دفاع مقدس یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین عملیاتها به حساب می آید. در این عملیات مناطق وسیعی از میهن اسلامی از چنگ متجاوزین بعثی بیرون آمد و دنیا برای اولین بار استعداد و قدرت نظامی ایران را در بهت و ناباوری به نظاره نشست. شاید اگر این عملیات صورت نگرفته بود اکثر کشورهای بیطرف هم که تا آن زمان به جمع حامیان صدام نپیوسته بودند برای سرنگونی نظام اسلامی وارد جنگ می شدند و رژیم جنایتکار عراق را با تجهیزات و نفرات پشتیبانی میکردند؛ اما عملیات پر افتخار فتح المبین محاسبات جهانخواران را به هم زد و همه را به تأمل و بازنگری در سیاستهای خود واداشت.
در این عملیات عظیم که امدادهای الهی در آن کاملاً مشهود بود سنگرسازان بی سنگر بزرگترین نقش حماسی خود را ایفا کردند و زمینه را برای نقش آفرینی نیروهای مسلح ومؤمن ایران فراهم نمودند. سنگرسازانی که برای دیگران سنگر و خاکریز می ساختند ولی خود، روی ماشینهای بزرگ راهسازی در معرض بمباران و تیر مستقیم تانکها و گلوله ها و ترکشهای بیشمار قرار میگرفتند و یکی از آن جهادگران حماسه ساز و پرافتخار شهید محمد جواد کاویانی بود که خاطرات رشادتها و مجاهدتهای او هرگز از ذهن همرزمانش پاک نخواهد شد. شهید کاویانی در همین عملیات در آغاز فروردین سال 61 به آرزوی نهائی خویش دست یافت و روح بیقرار و عاشورائی او در ساحل قرب حق و جوار مولایش اباعبدالله (ع) آرام گرفت و زیباترین نقش هنری خود را برصحیفهء عالم وجود نگاشت.
شهید محمد جواد کاویانی و شهید ابوالفضل صادقی پسرخاله هستند و هردو در سن 22 سالگی به شهادت رسیدند. با آرزوی علو درجات برای تمام شهیدان ، بخصوص شهیدان گرانقدر و گمنام ایران و این دو شهید عزیز.
والسلام - محمد حسین صادقی
http://www.abolfazl-s.blogfa.com