سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هوالجمیل

فریاد سرخ عدالت

تقدیم به سردار شهید اسلام ، پاسدار و دانشجوی شهید : ناصر قاسمی (اکرم)

ناصر که در نبرد چو خشم مذاب بود

از آیه‌های محکم این انقلاب بود

هر جا که ظلم بود و ستم ، او حضور داشت

در آسمان حق طلبی چون شهاب بود

در جرأت و بصیرت و تدبیر و اقتدار

هشیار و با صلابت و پر التهاب بود

فرماندهی خطیب و دلاور که رأی او

در عرصه‌های حادثه فصل‌الخطاب بود

نهج‌البلاغه در دل او آشیانه داشت

شاگرد درس معرفت بوتراب بود

در کربلای سرخ حوادث ، چو گردباد

پیوسته حاضر و پا در رکاب بود

در گرگ و میش تفرقه و انحراف‌ها

روشنگری صریح ، چنان آفتاب بود

چر حرف ناب حق و حقیقت به لب نداشت

آئینه‌ی عدالت و افکار ناب بود

او انتخاب کرد طریق حسین را

خرسند از شهادت و این انتخاب بود

ناصر نه صفحه‌ای است ز یک داستان سرخ

در انقلاب و جنگ ، چو ام‌الکتاب بود

والسلام

محمد حسین صادقی

فروردین 1389 – زرقان



هوالجمیل

حماسه ساز حضور

تقدیم به روح پر فتوح بسیجی و عارف شهید : محمد جعفر ایزدپور مشهور به مؤمن

مؤمن که جلوه گاه صفات حمید بود

در مرگ و در حیات به غایت سعید بود

اسطوره قیام و دفاع مقدس است

این سربدار عشق که ذاتاً رشید بود

هم در جهاد سابقه‌ای از قدیم داشت

هم از گروه خط شکنان جدید بود

اوج حماسه بود حدیث حضور او

در فتح مشکلات ، حضورش ، کلید بود

دریای بیکرانه‌ی از خود گذشتگی

آتشفشان خفته‌ی عشق و امید بود

هیمالیای همت و ایمان و فکر او

در عمق و ارتفاع ، سترگ و سپید بود

در معرفت ز پرده‌ی گلها ، لطیف‌تر

در کارزار حادثه مثل حدید بود

این نفس مطمئنه که عمری شهید زیست

حتی اگر شهید نمی‌شد شهید بود

میزان بین باطل و حق است عزم او

زیرا در امتحان خدا رو سفید بود

مؤمن که جلوه‌ای است ز فرهنگ انتظار

خاکی‌ترین ستاره‌ی عرش مجید بود

والسلام

محمد حسین صادقی

اسفند 1388 – زرقان



ننویسید

هوالجمیل

دوستان عزیز سلام ؛ از آنجا که این وبلاگ دیگر آپ نخواهد شد ، خواهشمندم نظرات شریفتان را در قسمت «نظر دهید» ننویسید، چون شرمند? بی پاسخ ماندن آنها خواهم شد ولی از طریق ایمیل زیر کماکان در خدمتتان هستم. والسلام - ارادتمند همیشگی – محمد حسین صادقی 09176112253

hodhodzar@gmail.com

Dear Friends

Since this weblog will not be updated anymore, please send your comments only via the above Email - Yours truly : Sadeghi, M.H.

 

غزل خداحافظی

 
دوستان سلام
از اینکه مجبورم برای مدتی یا همیشه ، این خان? مجازی را ترک و با شما خداحافظی کنم ناراحتم اما خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که در این دنیای بی در و پیکر اینترنت مرا با شما خوبان آشنا کرد و به هم پیوند داد و امیدوارم که در دنیا و آخرت هم، زندگی ما را به خوبان و صالحان لینک دهد و با آنها محشور سازد. ان شاء الله
مطمئن باشید که در این ایام هجر، دلم برای شما و نوشته های زیبایتان تنگ میشود و البته سعی میکنم در هر فرصتی دوباره به شما همسایگان آشنا و ناشناس مجازی سر بزنم و صل? رحم بجا آورم و در مناسبتهای مختلف هم از طریق ایمیلتان سلامی و پیامی بفرستم ، شما هم اگر و پیام و مطلبی دارید از طریق هدهد مجازی زیر مرا مشمول الطاف و محبتهای خود قرار دهید:
hodhodzar@gmail.com ودر قسمت «نظر دهید» پیام نگذارید چون شرمند? بی پاسخ ماندن آنها میشوم.
من اگرچه چندین سال به اقتضای نیاز شغلی با اینترنت سر و کار داشتم  ولی اولین و مهمترین وبلاگ  رسمی خود را
در قلمرو آفتاب شروع کردم که دربار? برادر رشید و شهیدم ابوالفضل است. ولی پس از آن مجبور شدم وبلاگهای دیگری هم ایجاد کنم که برای دوتا از آنها زحمت زیادی کشیدم : یکی وبلاگ و باران که شعر نگاه من است و دیگری اورانیوم عشق که به زبان انگلیسی است. بقی? وبلاگهای داخلی و خارجی را فقط برای کنجکاوی و کسب اطلاع از خدمات و سرویسها و عملکردهای آنها و پاسخ به سؤالات تلفنی و حضوری و اینترنتی بعضی از دوستان ایجاد کردم که هر کدام چندین پست آزمایشی هم بیشتر ندارند و الان هم (مثل خان? اشباح!) متروکه اند.
یکی از دلائل این خداحافظی این است که کار من نویسندگی  و ترجمه و نشر است و بعضی وقتها که مشغل? کاری زیاد میشود ، زندگی عادی را بر هم میزند و البته این خود ، یک نوع زندگی زیبا و دوست داشتنی است که آگاهانه از اول عمر انتخاب کرده ام (هرچند به کارهای دیگر هم اشتغال داشته ام ولی مهمترین دلمشغولی ام همیشه نویسندگی و ترجمه بوده است) و دلیل دیگر این وداع هم ، شاید مهاجرتی است که در پیش دارم.
پس از تقریباً بیست سال قلمزنی اینک حاصل کارم همین چند وبلاگ است که نمایانگر زوایای پنهان و آشکار روحم هستند و چندین کتاب منتشر شده و مقدار زیادی دستنوشته های پراکنده که متأسفانه قسمت زیادی از آنها به همراه کتابخان? شخصی ام و مدارک و نامه های جبهه و عکسهای تاریخی شهرم و دستنوشته های دوستان و لوحهای یادبود جشنواره ها و غیره توسط ریشنیزهای زرقانی (موریانه) از بین رفته و معدوم شده است.
فکر نمیکنم دیگر حرفی برای گفتن باقی مانده باشد جز اینکه همراه خداحافظی بگویم :
به امید دیدار



<   <<   31   32   33   34   35   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یا امام حسن مجتبی اشفع لنا عندالله
پیوندکهای ثمردار و آرامبخش
لزوم اتحاد مسلمین و داشتن حق وتو در سازمان ملل
[عناوین آرشیوشده]