سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بنام خدا

با سلام و عرض تسلیت خدمت دوستان و همراهان گرامی

امروز عصر باخبر شدیم شاعر اهلبیت استاد محمد حسن ذاکری نژاد روز دوشنبه گذشته در شهر مرودشت به دیار باقی شتافته و روز سه شنبه در آرامستان محل حیدر زرقان -زادگاهش- به ارامش ابدی رسیده است. به اطلاع دوستان می رسانیم که مجلس ختم این شاعر شوریده و ولائی فردا در شهرستان مرودشت برگزار خواهد شد. 

لازم به ذکر است که گزیده اشعار و مطالب ایشان در کتابی با نام کوثر ولایت توسط انتشارات هدهد زیر چاپ است که مقدمه آن را تقدیم شما خوانندگان عزیر میکنیم.

مقدمه

بنام خداوند جان و خرد

سَر و سّری به حق اینجاست که ما بی خبریم

پشت این نکته خبرهاست که ما بی خبریم

استاد محمد حسن ذاکری‌نژاد فرزند مرحوم ملا عطا در تاریخ 1/3/1316خورشیدی در خانواده‌ای متدین و دوستدار اهلبیت عصمت و طهارت در شهر مذهبی و باستانی زرقان فارس دیده به جهان گشود و از کودکی با مسجد و مجالس اهلبیت انس و الفتی عاشقانه داشت. او در زرقان تحصیلات خود را تا ششم ابتدائی تحت نظر اساتید مؤمن و ولایتی از جمله مرحوم سید محمد ضیائی به اتمام رسانید و از همان دوره با توجه به ذوق و قریحه سرشار خود سرودن اشعار مذهبی و اجتماعی را شروع کرد و با قرائت دائمی قرآن کریم و مطالع? معارف اسلامی و تاریخ اسلام و آثار شعرا و عرفای کهن ایران زمین، مدارج عالی معرفت را طی کرد و به زبانی فاخر و لطیف و رازناک در سرودن اشعار آئینی دست یافت.

ایشان در سال1340پدر بزرگوارش را از دست داد و در سال 1388 از نعمت وجود مادر مهربان خود، مرحومه خدیجه بشیری که پس از پدر نقشی به سزا در تربیت او و خواهران و برادرانش داشت، بی‌بهره گردید. لازم به ذکر است که او اولین فرزند خانواد? ذاکری است و دارای سه برادر و دو خواهر نیز می‌باشد.

استاد ذاکری اگرچه از سال1345 ساکن شهر مرودشت شد و در آنجا تاکنون به شغل خیاطی اشتغال داشته است ولی همیشه ارتباطش را با زرقان حفظ کرده و در هر حال حق آب و گل را فراموش نکرده و بارها در مجالس ادبی زرقان به ارائ? آثار زیبای خود پرداخته است.

اشعار ایشان که عمدتاً در بیان فضائل و مناقب و رثای اهلبیت است همیشه مورد علاق? عاشقان اهلبیت بوده و بارها در رسانه‌های جمعی قرائت و در نشریات مختلف منتشر شده و چندین بار نیز از طرف مجامع رسمی مورد تقدیر و تشویق قرار گرفته و از طرف آستان قدس رضوی نیز به دریافت سکه بهار آزادی بنام سک? شاعری اهلبیت مفتخر گردیده است.

کتاب حاضر که حاوی دو اثر ارزشمند ایشان به نامهای «معراج عاشورا» و «کوثر ولایت» است پس از ویرایش و صفحه‌آرائی و تبویب در قالب یک کتاب به نام «کوثر ولایت» تهیه و تنظیم شده و با حمایت شهرداری و شورای اسلامی شهر زرقان (دوره چهارم) به زیور طبع آراسته شده است و امید است مورد رضایت و قبول حق‌تعالی و اهلبیت علیهم‌السلام و عاشقان و پیروان آن ذوات مقدس قرارگیرد.

والسلام

محمد حسین صادقی

زرقان فارس – اسفند 1393

شعری از ایشان نیز با توجه به ماه شهادت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام تقدیم عاشقان ولایت و امامت میگردد.


شفق ، در خون بمانی تا به محشر
فلق همواره روی تو بُود زرد
زمان ، پیوسته ایامت سیه روز
زمین بر خاک غم بنشین شب و روز
به نخلستان شرر زد داغ حیدر
خُم گردون به نیل غم زده دوش
قضا نقش عزا زد تا به کونین
قلم منشق ز داغ آن ولی شد
نصیب اهل ایمان ، ماتم و غم
مگر بالابلندی بر زمین خورد
چه آشوبی است در ملک شهاده
ستون دین احمد واژگون شد
زده بر قلب شیعه آتش غم
شده محراب مسجد غرقه در خون
شده یکپارچه شور و نشوری
علی مقتول محراب و نماز است
مناجات علی در شب ، همه راز
فضای مسجد کوفه پر از راز
علی در چاه رازی کرده پنهان
دهان چاه شد لبریز از آه
فضای چاه پر شد زآتش و دود
چنان پر شد فضای چاه زان آه
در این عالم که جز جور و جفا نیست
علی آن جدول پر از معما
به درگاهش تمام چهره‌ها ، مات
علی از حق جدا نبوَد سر موی
علی تنها سخنگوی «سلونی»
علی بابِ درِ علم محمد
علی آن نقط? باء نخستین
علی ممسوس ذات کبریائی
علی دست خدا در آستین است
در آن سینه که داغ عشق او نیست
بُود شمشیر او شمشیر رحمت
نشد یک لحظه با دنیا موافق
نیاید وهم در وصف کمالش
ثنایش برتر از حد تفکر
به مکتبخان? او ، عشق شیداست
قضا فرمانبر امضای او شد
غمش بنگر که بر دل خانه کرده
چه زخمی زد خدنگ تیره دل را
مگر جام بلا انجام نبود

برادر روز روز جنگ سرد است
تهاجمهای فرهنگی است در کار
به نظم امر همت کن تو امروز
بکن اندیشه در وجدان کاری
قدم بگذار از الفاظ بیرون
قدم نه در معنی تا بمانی
لب دریائی و لب تشنه تا چند
بیا خواب از دو چشم خویش بردار
علی را در معانی جستجو کن
علی سّر است و سّر در سّر نهفته
برادر نعمتی به از ولی نیست
به قرآن به عترت روی آور
ز اسباب جهان مهر علی جوی
همیشه ذاکری با ذکر او باش
ثنا خوان علی و آل اطهار


تو بودی و علی در خون شناور؟؟
تو بودی و علی را سینه پر درد؟؟
تو بودی و علی را سینه پر سوز؟؟
که شد تیره جهان عدل ، امروز
به کوهستان خطر زد داغ حیدر
جهان در جام? ماتم سیه پوش
قدر شد داغدار ثانی اثنین
ز سرگردانی‌اش نقش علی شد
حدیث عاشقان غم بود با همّ
که روح عالم و آدم بیافسرد
که در غیب و شهاده رخنه داده
و یا عرش خدایش سرنگون شد
که نخل قامت مولا شده خم
مگر اوضاع عالم شد دگرگون
ز طوفان بلا آمد فتوری
علی مفتونِ در راز و نیاز است
زمین و آسمان با او هم‌آواز
تمام کوچه‌هایش هست دمساز
که شد جبریل ، از آن راز ، حیران
چو اشک مرتضی افتاد در چاه
که آه مرتضی در سینه‌اش بود
که شد کوهی ز آتش بر لب چاه
کسی مظلوم‌تر از مرتضی نیست
مفاد سور? «انا فتحنا»
به شطرنج تفکر مهره‌ها مات
علی بر حق و حق  با اوست هر سوی
همیشه مرجع «لا تفقدونی»
علی غواص در دریای سرمد
علی اسرار یاسین است و والتین
تجلیگاه اسرار خدائی
وصی و یار خیرالمرسلین است
نشان از آدمی بی گفتگو نیست
به هنگام غضب عین محبت
علی تنها و یک دنیا منافق
به چشم دل مگر بینی جمالش
مقامش نیست جولان تدبر
بُود تا ملک دین ، این نقش بجاست

قدر را حکم بر املای او شد
ز اغیارش مرا بیگانه کرده
که بهبودی نمی‌یابم به دنیا
که پایانش در این ایام نبود

فشلها بین که رنگ و روی زرد است
اگر سستی کنی ننگ آورد بار
مخور تشویش فردا یا که دیروز
که جز اندیشه پژواکی نداری
که دشمن می‌زند ما را شبیخون
که جاویدان بمانی در معانی
به دریا نه قدم تا چند در بند
ز خود تاریکی تشویش بردار
ز عین و لام  و یا کم گفتگو کن
تجلیــــگاه اســــرار نگـــــفته
و ذکری برتر از نام علی نیست
نجات آنجاست، روی آن سوی آور
ره و رسم خداجوی علی پوی
برون کن غیر را، بر مهر او  باش
زبان در مدحشان بستای بسیار

روحش شاد و با اولیایش محشور

و یادش گرامی 

والسلام

ملتمس دعا

محمد حسین صادقی

3/4/1394

 



هوالجمیل

با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

و عرض سلام و ادب خدمت شما دوست گرامی

احتراماً ، انتشارات هدهد در راستای اهداف و برنامه‌های فرهنگی خود در نظر دارد گلچین اشعار شاعران نسل جدید را در زمینه‌ی

عرفان اجتماعی و اجتماع عرفانی

که با الهام از فرهنگ عاشورا و حماسه‌های دفاع مقدس سروده شده‌اند گردآوری و منتشر نماید. لذا از تمام عزیزانی که آثاری در این زمینه دارند (و یا خواهند سرود) دعوت می‌شود که پنج نمونه از اشعار خود را حداکثر به همراه عکس و شماره تلفن همراه و زندگینامه به ایمیل hodhodzar@gmail.com  ارسال فرمایند تا اقدامات بعدی برای درج اشعارشان در گلچین ادبی مورد نظر صورت گیرد.

در ضمن اگر هرگونه سؤال در مورد چاپ کتاب و امور نشر و پخش داشته باشید، می‌توانیم به عنوان یک مشاور صدیق تمام اطلاعات علمی و تجربی خود را در اختیارتان بگذاریم.

والسلام

مدیر انتشارات هدهد

محمد حسین صادقی

www.hodhod.blog.com

 

همراه : 09176112253



هوالجمیل

آه چراغ‌ها

تا خیمه زد به عرصه، سپاه چراغ‌ها

ظلمت گریخت از سر راه چراغ‌ها

شد کاروان نور روان سوی آفتاب

در موکبی به همره ماه چراغ‌ها

در حجم شب خلید هزاران شعاع‌ نور

از انعکاس برق نگاه چراغ‌ها

دنیا سیاه بود و ز مهتاب بی نصیب

در خود اگر نداشت پگاه چراغ‌ها

در هر دیارِ شب‌زده‌ای، ایستاده بود

صدها مناره، چشم به راه چراغ‌ها

یلدای روزگار اگر بی مناره بود

می‌شد اسیرِ خصم سیاه چراغ‌ها

هرجا عبور کرد دمی کاروان نور

شد قلب خلق پشت و پناه چراغ‌ها

رُعبی عظیم در دل ظلمت بپا نمود

فواره‌های حشمت و جاه چراغ‌ها

با حیله سد نمود ره نور، دیو شب

در هم شکست قلب سپاه چراغ‌ها

لب تشنه شد شهید و به ویرانه ناپدید

در روزگار شب زده، شاه چراغ‌ها

جز بذل نور و روان سازی عبور

در شام تیره، چیست گناه چراغ‌ها

هرگز نگشته نور خموش از هجوم باد

بس فجر نور رُسته ز آه چراغ‌ها

والسلام

والسلام – محمد حسین صادقی (غلام) – زرقان فارس

---------------------------

میثاق

در مدح و منقبت و رثای حضرت احمد بن موسی (ع) – شاهچراغ

چون حضرت احمد بن موسی

شد راهیِ طوس ، با تَولّا

همراه شدند با جنابش

یاران و برادران مولا

در طول مسیر ، خیل عشاق

پیوست به کاروان آنها

گردید گروه جان‌نثاران

در این حرکت مثال دریا

دریای دلاوران عاشق

گردید روان به کوه و صحرا

این قافله بود غیر جنگی 

نی لشکر جنگی توانا

مردان و زنان سالخورده

بود اسلحه‌شان فقط مدارا

بودند ولی به زعم دشمن

این جمع ، به کودتا ، مهیا

احساس خطر نمود دشمن

از دیدن این گروه شیدا

گفتند : اگر ، به هر دیاری

افزوده شود به جمع آنها

یک لشکر بیکران شود جمع

اطراف «رضا» ز پیر و برنا

آنگاه به یک اشاره‌ی او

سازند نگون اریکه‌ی ما

این ترس که در دل حکومت

زلزال نموده بود بر پا

شد باعث حمله و شبیخون

بر قافله‌ی عراق و بطحا

با کل توان ، سپاه ظلمت

سد کرد مسیر سبز دریا

شد حمله به کاروان زُوار

در خطه‌ی فارس ، بی مهابا

شد کرب و بلا بپا دوباره

در خاطره‌ی سپاه گلها

شد کشته گروه بیشماری

 از هیئت زائران مولا

جنگید ولی چنان اباالفضل

در معرکه ، احمد بن موسی

با حیله‌ی دشمنان ولیکن

محصور شد آن ه‍ژبر هیجا

او یک‌تنه با سپاه فتنه

جنگید و گرفت جان اعدا

شد کشته ولی به حیله‌ی خصم

آن عاشق بیقرار و تنها

افتاد ز پا چنان صنوبر

آن قامت سبزپوش رعنا

آن شمس ولا پس از شهادت

شد دفن به کومه‌های اِخفا

شد دفن ولی به روزگاران

از او اثری نبود پیدا

با اذن خدا  به وقت موعود

شد مرقد و مشهدش هویدا

شد قبله‌ی اهل عشق و عرفان

آن مرقد اطهر و معلی

*****

او بوده بزرگ خانواده

بعد از پدرش ، امام موسی

بوده پدرش به حبس دائم

از حیله‌ی غاصبان رسوا

در عُسرت اهلبیت کاظم

احمد شده سرپرست آنها

لیکن به رضا نموده بیعت

آن اسوه‌ی زهد و علم و تقوا

دارد چو رضا علاقه‌ای خاص

معصومه به این امیر دانا

هم بوده مدافع ولایت

هم ارشد اهلبیت موسی

در دوره‌ی هجرت رضا نیز

داده به جواد او تسلا

بوده‌است جواد در مدینه

در نزد عمو ، به هجر بابا

*****

او نور خداست در دل شب

مانند تمام آل زهرا

زیباست تلؤلؤ وجودش

در پهنه‌ی عرش رب یکتا

در بیعت این امیر عشق است

آئینه‌ی فکر نسل فردا

در خواب جهان خفته جاری است

اندیشه‌ی او چو رود رؤیا

صلح است و صفا اراده‌ی او

تا حشر ، به اذن حق تعالی

یا رب به ولایت ائمه

کن غصه‌ی شیعه را مداوا

غرقیم میان غصه و غم

داریم دلی پر از تمنا

حاشا که دورن ما بمیرد

میثاق تَوّلی و تبرا

از عطر گل ولایت عشق

اندیشه‌ی شیعه گشته زیبا

ما لایق عاشقی نبودیم

معشوق به ما نمود القا

دلدادگی و جنون عشاق

در روز ازل شده‌است امضا

گشته دل ما به عشق ، زنده

از یُمن وجود این مسیحا

شیراز شده چو باغ فردوس

از برکت احمد ابن موسی

ای زائر عشق ، نور دل را

از شاهچراغ کن تمنا

ای دل بطلب هر آنچه خواهی

از حاتم اهلبیت طاها

آزادی یکهزار بَرده

ثبت است به نام آن توانا

سرلوحه‌ی سبز مکتب اوست

آزادی بردگان دنیا

داریم ولیک ما غلامان

از حضرت او ، چنین تمنا :

ای شاهچراغ ، در دو دنیا

آزاد نکن ز خود دل ما

والسلام – محمد حسین صادقی (غلام) – زرقان فارس

---------------------------

چند رباعی نذر حضرت احمد ابن موسی

تقدیم به پیشگاه مقدس حضرت احمد ابن موسی ، شاهچراغ (ع) در ایام ولادت حضرت ثامن الحجج ، امام رضا (ع) و حضرت فاطمه معصومه (س)

در حق بشر هیچکس این داد نکرد  *   تاریخ بجز تو از کسی یاد نکرد

در کل جهان کسی ز سرمایه ی خویش  * اینقدر کنیز و  برده آزاد نکرد

 

جود و کرم و بزرگواری داری  *  اندیشه ی ضد برده داری داری

هرچند هزار برده کردی آزاد  *  صد خیل غلام افتخاری داری

 

ای شاه مرا اسیر صیاد مکن  *  جز با قفس عشق ، مرا شاد مکن

آزاد نموده ای بسی برده ، ولی  *  من را به رضا ببخش و آزاد مکن

 

ای شاه دلم ز تو بسی کام گرفت  *  هر ساله به مژده ای ز تو جام گرفت

تبریک به تو ، که روز میلاد رضا  *  هرکس به تو مژده داد ، اَنعام گرفت

 

ای حاتم اهلبیت عصمت ، تبریک  *  ای میر و علمدار امامت ، تبریک

میلاد رضا و خواهرت معصومه  *  در این دهه ی فجر کرامت ، تبریک

والسلام – محمد حسین صادقی (غلام) – زرقان فارس

 

شما را به بازدید از وبلاگهای دیگرم نیز دعوت می‌کنم

فضائل الشهدا – شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس

 و باران که شعر نگاه من است - شعرهایم به فارسی

قسمتی از شعرها و نوشته‌هایم به زبان انگلیسی 

خاطرات حضور در جبهه‌های نفت شهر و گیلانغرب

والسلام

ارادتمند و ملتمس دعا

محمد حسین صادقی – زرقان فارس

hodhodzar@gmail.com

09176112253



<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یا امام حسن مجتبی اشفع لنا عندالله
پیوندکهای ثمردار و آرامبخش
لزوم اتحاد مسلمین و داشتن حق وتو در سازمان ملل
[عناوین آرشیوشده]