فضا آکنده از عطری غریب است مگر فصل اجابت گشته نزدیک که بر لبهای ذرات و دقایق نمیدانم کدامین خانهی شهر نمیدانم کدامین کوی و برزن حرم یا جمکران یا مسجد خضر؟ نه اینک در جبالی نه جزایر ز استشمام عطر نرگس و سیب دلم در آرزوی دیدن تو بیا ای غایت چشم انتظاری دوای درد قلب عاشقانت شب عید است و پاداش غلامت
|
|
که روحم از شمیمش بی شکیب است و یا در این حوالی یک مجیب است دمادم آیهی «اَمّن یُجیب» است هم اینک میزبان آن حبیب است ز خاک مَقدم او با نصیب است دلم در این سه دنبال طبیب است همین جائی ، گواهم عطر سیب است دلم دیوانهتر از عندلیب است بیابانگرد این شهر غریب است که عالم غرق گردابی مهیب است کمی از آن نگاه دلفریب است وصال خویش و میلیونها رقیب است
|
قم –کوه خضر- شب میلاد رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع) - ربیع الاول 1425