هوالجمیل
چکامهای برای وطن عزیزم ، ایران سربلند
***
وطن ای مادر زیباسرشتم – که باشد دامن سبزت ، بهشتم
ز بس خون داده بهرت خلق عاشق – شده دامان تو دشت شقایق
حماسه ، مشق سرخ کودکانت – و فهمیده بُود هر نوجوانت
عقاب آسمانهایت ، فراوان – همه در جانفشانی مثل دوران
غرور مردمانت ، آریائی است - و در ایثار و غیرت ، کربلائی است
تمام نیکمردانت ، چو کورش - تمام جاننثارانت ، سیاوُش
نبرد عاشقانت ، مرتضائی – دل هر پهلوانت ، پوریائی
پُر است از آریوبرزن ، سپاهت – پُر از عباس و قاسم ، خیمهگاهت
تمام مرزهایت ، پُر ز چمران – تمامی مرد جنگ و عشق و عرفان
پُر است از آرش و رستم ، دیارت – و اکبرهای پرُدل ، جاننثارت
جوانانت ، همه دریای غیرت – چنان خرازی و جاوید و همت
شهامت ، شیوهی رزمندگانت – شرف ، شرمندهی آزادگانت
رشادت ، والهی جانبازهایت – شجاعت ، خصلت سربازهایت
چنان امالبنینهای وفادار - زنانت ، شیرپرورهای پیکار
ز عزم مردم دریادل تو – بُود امن و امان هر ساحل تو
***
وطن ای مظهر ایثار و پیوند – به ایمان شهیدان تو سوگند
گر آید خیل دشمن در خلیجت - فنا گردد به گرداب بسیجت
تمام مردمانت از دل و جان – فدا کردند در راهت ، جوانان
همه ، اقوام و ادیان و مذاهب – تو را یارند در دفع اجانب
که کل خلق ایران حقپرست است – و خصم از وحدت ما در شکست است
چو شد حُبالوطن ، ایمان خَلقت – دفاع از تو بُود پیمان خَلقت
***
وطن ای جلوهگاه عشق و ایمان – که داری فرّ و شوکت از شهیدان
گدازان گر شود آتشفشانت – به آتش میکشاند دشمنانت
***
وطن ای مادر پر عشق و احساس - که باشد خلق تو شیدای عباس
چو داری اینهمه گُرد علمدار – نداری غم ز شمران جهانخوار
***
وطن ای مهد خونین دلیران – که باشد نام زیبای تو ، ایران
اهورائی است نام سرفرازت – فدای پرچم در اهتزازت
سه رنگ پرچمت دارد اشاره – به عشق و صلح و جانبازی ، هماره
چو بیند خلق ایران پرچم تو – بریزد اشک ، از شوق و غم تو
***
وطن ای ملک سلطان خراسان – که بر خلق تو دارد لطف و احسان
چو بر بابالحوائج میزبانی – مصون از فتنهی بیگانگانی
***
وطن ای تاج فخر و آبرویم – ز حق باشد همیشه آرزویم
که در راه کمال و اقتدارت – نمایم جان ناقابل ، نثارت
***
وطن ای وعدهگاه حقپرستی – که هستی اردوی موعود هستی
الهی در پناه و لطف یزدان – بمانی مقتدر در کل دوران
وجود بینهایت سینهچاکت – فدای دین و خلق و آب و خاکت
والسلام
محمد حسین صادقی
زرقان فارس – آبانماه 1395
قایق و فانوس
قایق کوچکی در اقیانوس
غرق در موج و ظلمت و کابوس
بی اراده ، بلازده ، بی تاب
چون پر کاه در دل گرداب
یک طرف ، کوسههای آدمخوار
یک طرف ، موج و تندر و رگبار
لحظهها مرگبار و بی پایان
طول هر لحظه : عمر یک انسان
نه شود بحر پر بلا آرام
نه شود شام بی ستاره تمام
مثل طوفان که میبرد یک برگ
گشته قایق اسیر دست مرگ
سرنشینش اگرچه دلخسته است
دل به یک یار بی نشان بسته است
زین سبب ، او ، امیدوارانه
مینماید تلاش ، جانانه
نه برای شکست اقیانوس
بلکه در پاسداری از فانوس
نیست فانوس او بجز امّید
به مددکار غیب ، بی تردید
آخرین رشته ی امیدش ، وصل
در دل لُجّهها ، فقط بر اصل
گر امیدش دمی گسسته شود
قایق عمر او شکسته شود
زنده ، آن سرنشین دریادل
به امید سپیده و ساحل
میشود گاه از تعب مدهوش
میرود روی موجها بر دوش
میکند زندهاش ولی امّید
میدمد در دلش حیات جدید
عاقبت آن امید معجزهگر
میشود منجیاش ز بحر خطر
چشم وامیکند، فتاده به خاک
روی شنهای ساحل نمناک
خفته او بین گوشماهیها
مانده در خاطرش، سیاهیها
قایقش ، واژگون ، کنار او
رفته در خاطرات ماسه فرو
آفتاب جزیره ، رؤیائی
هر پدیده در اوج زیبائی
آنچه داده به او دوباره حیات
بوده امّید روشنش به نجات
زندگی ظلمت است و اقیانوس
جسم و روح است قایق و فانوس
هرچه دل پرامیدتر باشد
روزگارش سپیدتر باشد
والسلام
محمد حسین صادقی
آبانماه 1395 - زرقان فارس
هوالجمیل
حسین، سر داده چون بهر خدایش
خدا ریزد دو عالم را به پایش
خدا با انبیا و اولیایش
عزادارند در ماتمسرایش
چو باشد حضرت حق، خونبهایش
به هر مجلس بُود صاحب عزایش
***
بُود پیوسته جاری فیض یزدان
به زیر قُبه ی شاه شهیدان
ندارد هیچ جائی گرچه رُجحان
به این شش گوشه ی ایثار و احسان
ولی هرجا به پا شد خیمههایش
بُود یک گوشه از صحن و سرایش
***
به هرجا هیئتی با قلب خسته
پی ذکر مصیبت، تکیه بسته
در آنجا مادر پهلو شکسته
میان سوگوارانش، نشسته
تشکر میکند در گریههایش
ز عُشاق حسین سر جدایش
***
هزاران شعله ی نفرین و لعنت
به جمع قاتلانش تا قیامت
به نزد حق، سلام و اشک امت
بُود با منتقم ، تجدید بیعت
که باشد وارث تیغ و لوایش
و باشد خیل شیعه، جانفدایش
***
بُود هر هیئتی هرجا عزادار
زده سنگر علیه هر ستمکار
که در اردوی سقای علمدار
کند مشق حماسه، مشق ایثار
و در هیهاتمِنَّاالذِلههایش
کند فریاد: حق اولیایش
***
به قربان حسین و کربلایش
که میسوزد دل عالم برایش
فدای عترت غم مبتلایش
که دیده بر فراز نی، نوایش
خداوندا به حق بچههایش
ببخشا عاشقان با وفایش
والسلام
محمد حسین صادقی - غلام
زرقان فارس – محرم 1438 – مهر 1395