هوالجمیل
تا مسیحای عشق پیدا شد – قلب ما بر صلیب شیدا شد
غنچه بودیم و در بلوغی سرخ – عشق خونین ما شکوفا شد
تا که مجنون شدیم، عشقی ناب – آمد و جانشین لیلا شد
در شب ظلم، هر که عاشق بود - با حسین زمان هماوا شد
عشق بر دین و میهن و امت – جلوهی عشق حقتعالی شد
بانگ لبیک عاشقانهی ما – در شب ظلم، تُندرآسا شد
سینه را بر ستم سپر کردیم – تا که آماج تیر اعدا شد
عشق ما از نخست خونین بود – با شهادت، وصال، معنا شد
خون ما بر تمام خاک وطن – قطره قطره چکید و دریا شد
کاخ ظلمت به خون ما شد غرق – جای آن، بیت نور برپا شد
دیو رفت و فرشته آمد، لیک – فتنههای دگر هویدا شد
گشت تحمیل بر وطن، جنگی - کز شرارش، بهار یغما شد
شد خزان فجر نوبهاری ما – عزم ما نیز معجزآسا شد
لشکر عاشق وفاداران – جمع، زیر لوای سقا شد
در دفاع از ولایت و ناموس – غرق خون بس جوان رعنا شد
آنچنان عاشقانه جنگیدیم – که جهان در تحیر از ما شد
مثل سیلاب و تُندر و طوفان - حمله کردیم و فتح امضا شد
پیر ما رفت و یار جانبازی - هادی این ولای اعلی شد
ما دو فرعون سرنگون کردیم – سهم ما بیشتر ز موسی شد
چون ز ما نا امید شد دشمن – فتنهها کرد و باز پیدا شد
کرد دشمن نفوذ از چپ و راست – دیو مرده دوباره احیا شد
بعد فرعونهای استکبار - فصل قارون و سامریها شد
حرص و تبعیض و روح اشرافی – در بسی حاکمان هویدا شد
غارت و اختلاس و بیمهری – دمبدم شد فزون و حاشا شد
جنگ نرمی که این زمان برپاست – درج ، در بستههای اغوا شد
بسکه نیرنگ و قول رنگارنگ – با سخاوت، به خلق اهدا شد
وعدهی پوچ دولت و مجلس – مثل حرف صدا و سیما شد
سهم ما پابرهنهها از عشق – گرچه تنها عزای گلها شد
ما ولی زندهایم و رزمنده – خون ما وقف راه مولا شد
عشق ما شد غنی ز جام ولا – و ذخیره برای فردا شد
والسلام - صادقی